کد مطلب:33630 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:116

عبودیت در عرصه حیات جمعی











باید پرسید كه این عبودیت در عرصه ی امور جمعی در كجا ظاهر می شود؟

در پاسخ باید گفت كه آدمیان در امور جمعی نیز محتاجند تا وصف بردگی و بندگی خود را در برابر خداوند كاملا بدانند و در عمل لحاظ كنند. حكومت آدمیان باید حكومت بندگان باشد نه حكومت خدایان، زندگی و قضاوتهایشان باید زندگی و قضاوت بندگان باشد نه خدایان. علم و صنعت و سیاست و همه چیزشان باید به وصف بردگی و بندگی موصوف باشد.

بنده هنگامی كه فرد است، یك حكم دارد و هنگامی كه در میان بندگان دیگر است و با آنان پیوند برقرار می كند و معیشت جمعی پدید می آورد، حكم دیگری دارد. در هر یك از این دو مقام، بندگی و ادب آن اقتضای خاصی دارد. مقتضای ادب بندگی در برابر خداوند آن است كه انسان غیر از خداوند را نخواند و دیگری را به خدایی نشناسد و از طریق بندگی برای تقرب به حق تعالی هر چه بیشتر بكوشد و جهد ورزد و البته اجر و پاداش خود را نیز از خداوند بگیرد. شرط بندگی آن است كه انسان خود را خدا نپندارد و دم از استقلال نزند و در برابر خداوند فقر خود را از یاد نبرد. آنچه كه در اخلاق دینی به آن زندگی قناعت آمیز گفته اند مقتضای ادب بندگی در برابر طبیعت است. و آنچه كه به نام تواضع و شفقت بر خلق آموخته اند، مقتضای بندگی در برابر بندگان دیگر است.

شان بندگی در برابر بندگان این است كه بنده بر خود سخت بگیرد تا برای دیگران آسانی و رفاه فراهم آورد. و خود را در هر تصرفی مجاز و

[صفحه 200]

ماذون نداند. از مشكلات بشر در جهان جدید این است كه آدمیان نسبت به طبیعت خدایی می كنند نه بندگی. یعنی خود را مالك و طبیعت را مملوك خویشتن می دانند و معتقدند كه مجازند با این ملك هر چه می خواهند و می توانند بكنند. و این مشكل بزرگی است. این اندیشه ی رایج و حاكم سبب شده است كه در عالم و در نظامات اجتماعی یك ناهمواری و عدم تعادل پدید آید و به واقع معلوم نیست كه جهان معاصر چگونه می تواند گریبان خود را از چنگ این شر رهایی بخشد.


صفحه 200.